سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
مجموعه ای از بهترینها
صفحه نخست                  RSS / ATOM                  عناوین مطالب وبلاگ            نقشه سایت
نوشته شده توسط mohammad در تاریخ شنبه 92 فروردین 10 :: 11:55 عصر
دسته خبری : اخبار سایت, سیاسی

پیش از ظهر با رئیس جمهور تلفنی مذاکره کردم. اطلاع داد که دیروز حال امام به هم خورده و خطرناک بوده ‌است. ا                یشان را که خارج از تهرا ن بوده، احضار کرده‌ بودند و معلوم شد احضار من هم –که دیشب انجام شد-                                     به این جهت بوده و به دیگران اطلاع نداده‌اند و امروز حالشان بهتر است و خطر رفع شده.


<** ادامه مطلب... **>

به گزارش انعکاس، آیت الله هاشمی در مرور خاطراتش از 7 فروردین 1360 آورده است؛

مخالفت آیت الله خامنه ای با درخواست سپاه/ قرار تلفنی هاشمی و آیت الله خامنه ای برای زیارت امام

امروز از خانه‌ بیرون‌ نرفتم‌ و ملاقات‌ زیادی‌ هم‌ نداشتم‌. ابتدا چند نفر از بستگان‌ آمدند.یکی‌ از بازرسی‌ وزارت‌ کشاورزی‌ بود. از وضع‌ وزارتخانه‌ تحقیقاتی‌ نمودم‌. سپس‌ آقای‌ سید یعقوب‌ خلخالی‌ آمد و از روحیه‌ آقای‌ شریعتی‌، کاندیدای‌ مجلس‌ شورای‌ اسلامی‌ از بوئین‌ زهراـ که‌ به‌ خاطر ابطال‌ انتخابات‌ آنجا به‌ وسیله‌ هیأت‌ شش‌ نفری‌ شورای‌ انقلاب‌ ـ از آمدن‌ به‌مجلس‌ محروم‌ شده‌ است‌، صحبت‌ کرد.

آقایان‌ [محسن‌] رضائی‌ و [رضا] سیف‌اللهی‌ از اطلاعات‌ سپاه‌ آمدند و گزارشی‌ از وضع‌ ضدانقلاب‌ و کودتاچیان‌ دادند و در خصوص‌ تحویل‌ گرفتن‌ مرکز اسناد اسلامی اصرار داشتند.آقای‌ خامنه‌ای‌، مخالف‌ تحویل‌ آن‌ است‌. می‌گویند ابتدا سازمان‌ اطلاعاتی‌ درستی‌ باید ایجاد شود و سپس‌ این‌ مرکز تحویل‌ گردد. درباره‌ طرح‌ جدید سازمان‌ اطلاعات‌ نیز صحبتهایی‌ داشتند.

بعدازظهر، ملاقات‌ مهمی‌ نداشتم‌ و بیشتر وقت‌ را صرف‌ نوشتن‌ مقاله‌ای‌ درباره‌ «سیاست‌ در نهج‌البلاغه‌« نمودم‌. هشت‌ صفحه‌ نوشتم‌ و فعلا نیمه‌ تمام‌ است‌. تلفنی‌ با آقای‌ خامنه‌ای‌ صحبت‌ کردم‌. قرار شد فردا با من‌ به‌ زیارت‌ امام‌ بیایند.

گرگونی ناگهانی حال امام و احضار هاشمی به تهران / جلسه هاشمی با فرماندهان نظامی

در خاطرات آیت الله از 7 فروردین 1365 آمده است؛

پس از نماز در همان ساختمان گلف اهواز، به مذاکره درباره مسائل جنگ پرداختیم. آقای محسن رضایی از قرارگاه آمد و سپس روسای قرارگاه‌های نجف، کربلا، نوح، مسئولان توپخانه و مهندسی رزمی آمدند و هریک گزارش وضع و کار را دادند و از مشکلات و کمبودها گفتند و تا نزدیک غروب یکسره مذاکره کردیم.

پیش از ظهر با رئیس جمهور تلفنی مذاکره کردم. اطلاع داد که دیروز حال امام به هم خورده و خطرناک بوده ‌است. ایشان را که خارج از تهرا ن بوده، احضار کرده‌ بودند و معلوم شد احضار من هم –که دیشب انجام شد- به این جهت بوده و به دیگران اطلاع نداده‌اند و امروز حالشان بهتر است و خطر رفع شده. عصر از بیت امام پرسیدم. آقای [محمدعلی] انصاری گفت، حالشان به سرعت رو به بهبودی است و دیگر لزومی ندارد من بروم. عصر از اهواز به دزفول آمدیم و شب را در پایگاه هوایی دزفول ماندیم. عراق در جبهه شمال حمله‌ کرده‌است.

زارش صادق محصولی به هاشمی / تذکر به شورای نگهبان درباره نمایندگان رد صلاحیت شده

هاشمی در خاطرات خود ا ز7 فروردین 1367 آمده است؛
صبح زود محسن را برای نماز بیدار کردم. اطلاع داد که یاسر دیشب ساعت سه بامداد آمده. مجروح شده، پا و دستش ترکش بمب خورده است. به دفترم گفتم جایی در بیمارستان برایش رزرو کنند. ساعت هشت و ربع یاسر را بیدار کردم. با عصا از زیرزمین بالا آمد. حالش بد نیست. ماجرای عملیات و مجروح شدنش را تعریف کرد.

ساعت ده و نیم شب جمعه چهارم فروردین، همراه یک گردان از لشکر 10 سیدالشهداء(ع)، با قایق از روی سد دربندی خان به طرف شاخ سورمر حرکت کرده اند. هنوز روی آب بوده اند که دشمن متوجه حمله شده و آتش روی قایق ها باز کرده است ولی به سلامت به ساحل رسیده اند و از ارتفاع بالا رفته اند و قله ای را که مامور تسخیر آن بوده اند ، تصرف نموده اند که در این هنگام صبح شده و نماز صبح را پس از فتح قله در همان جا خوانده اند. سپس از آنجا با آتش، واحد دیگری را که قله مجاور را بایستی تصرف کند، پشتیبانی می کردند که تا ظهر طول کشیده و سپس ارتفاع را تصرف کرده اند و شصت نظامی عراقی را اسیر گرفته و تحویل گروهان یاسر داده اند که آنها را به پشت جبهه بیاورند و اینها که خط شکن بوده اند، مواضع خود را به گروهان پدافند تحویل داده و به عقب برگشته‌اند.

پس از گذشتن از آب، توسط هواپیماهای عراقی بمباران شده اند که تعدادی از افراد آنها منجمله یاسر و امیر مهدی موسوی خوئینی ها و مزینی مجروح شده اند که به مقر امداد منتقل و در آنجا پانسمان شده و به باختران [=کرمانشاه] اعزام کرده اند. در باختران هم مجدداً پانسمان شده اند و به هر یک دویست وپنجاه تومان داده و آنها را مرخص کرده اند که به تهران بروند. خودشان با اتوبوس به تهران آمده اند و ساعت یک بامداد به ترمینال [جنوب] تهران رسیده و با کرایه یک تاکسی به مبلغ دویست وپنجاه تومان، به خانه آمده بودند. تلفنی با عفت و بچه ها در رفسنجان صحبت کرد که پس از شنیدن خبر دچار ناراحتی نشوند.

آقا جلال ، یاسر و امیر مهدی را به بیمارستان لبافی نژاد برد و ظهر اطلاع داد که بستری شده اند و آقای مزینی را که او هم مجروح شده بود، پیش آنها بردند. آقای محمدرضا رجبی، کارمند دفترم را هم که به طور سطحی شیمیایی شده بود، به بیمارستان بردند.
به مجلس رفتم. گزارش ها را خواندم. به آقای امامی کاشانی [عضو شورای نگهبان] درباره تسریع در تعیین تکلیف نمایندگانی که صلاحیتشان ردشده است، تذکر دادم.

جمعی از رزمندگان تیپ 6 ویژه پاسداران آمدند، برای آنها صحبت کردم 1? دکتر [عبدالله] جاسبی [رییس دانشگاه آزاد اسلامی ] آمد و مشکلاتش را با وزارت فرهنگ و آموزش عالی گفت. آقای [عطاءالله] فضائلی [ نماینده سمیرم ] آمد؛ او از ماموران وزارت کشور گله داشت. [آقای سیدعلی حسینی تاش] قائم مقام فرمانده نیروی دریایی سپاه آمد. گزارش وضعیت نیرو و نیازها را گفت. از عدم همکاری نیروی دریایی ارتش شاکی است. آقای فاخری از ژنو آمد و مطالبی برای تقویت سیاست خارجی جنگ گفت.

عصر تا غروب در دفتر کارکردم . آقای [رضا] امراللهی [رییس سازمان انرژی ا تمی] مدعی است تکنیک تهیه آب سنگین را به دست آورده است و بودجه می خواهد.آقای قاسمی آمد. از مشاهداتش در حلبچه گفت و در مورد اختصاص امکانات بیشتر به نیروهای سپاه که مرتب عملیات می کنند، پیشنهادهایی داشت و از اینکه بودجه زیادی به ارتش می دهیم، ناراحت است.

شب به منزل آمدم. محسن که برای دیدن یاسر، به بیمارستان رفته بود، آمد و گفت حالش خوب است. موشک های امروز عراق را دیده بود. در نقاطی دیده بان گذاشته‌ایم که با رؤیت موشک ها اطلاع می دهند تا که قبل از اصابت موشک وضعیت قرمز اعلان شود و پدافند آماده باشد. آنها ندیده اند و بدون اعلام وضعیت قرمز، موشک اصابت کرد.

1- در این دیدار ابتدا آقای صادق محصولی فرمانده تیپ 6 ویژه پاسداران گزارشی به فرمانده عالی جنگ ارائه نمود. سپس آقای هاشمی سخنانی ایراد کرد. در بخشی از این سخنرانی آمده است: « این روزها ما شاهد تحول قابل توجهی درجبهه های نبرد و در جبهه های سیاسی هستیم. صدام، حزب بعث عراق و حامیان او از هر جهت رو به سقوط و شکست پیش می روند. رزمندگان ما ثمره مقاومت ها و ایثارگری های خود را می گیرند. اگر ما می بینیم که این روزها بعثی های عراق کارهای جنون آمیزی انجام می دهند، این عمل برای افراد شکست خورده طبیعی است. صدام این عمل را یک نوع انتقام از این دو ملت ارزیابی می‌کند، چون می داند این دو ملت در آینده با هم برای اسلام هم کاری خواهند کرد. همین دیشب باز مسئولان عراقی رسماً اعلام کرده‌اند که ما برای دفاع از خود از هر وسیله ای استفاده می کنیم. معنای این حرف اعتراف ضمنی به ارتکاب جنایات است.»




موضوع مطلب :


درباره وبلاگ


لوگو

آمار وبلاگ
  • بازدید امروز: 216
  • بازدید دیروز: 172
  • کل بازدیدها: 231680

++

++++عکس و خبر و مطالب از بهنوش طباطبایی

 
   
++
++